و من اشک ریختم...
"اشغالگر"
و شب ها درگیر فاز غم...
که همه از او می ترسند...
تنهایی در دلم بیداد میکند...
آلوده است
برای بچه ها و زن ها ضرر دارد
هوایش این روزها موشک دارد...
بعد از سیل و زلزله و طوفان...
آگهی فوت توست...
"اشغال
زود بود افتادنت از درخت زندگی...
اشک من یا باران پاییزی...
حداقل روحت را ببینم...
جهان با همه بزرگی چه دارد وقتی تو را ندارد...
که هیچ وقت به کامم نبود...
دیگر باران نیست...
آدمهای صادراتی...
رفتنت نابودم کرد...
از سرم زیاد است بهار...
کاش نباشم دیگر..
و من کاشف زیبا ترین قاره جهان...
در صفحه رادار...
تیتر اول روزنامه های دلم خواهد بود...
که داغ فرزند بر دل دارد...
کاش جهان من هم نقشه داشت!
کدام را سوار شوم...
از نو بسازم...
که نمی گذرد..
پر از خاطرات بادهاییکه وزیده اند...
اکسیژنی که حیات می بخشد....
در حسرت یک لحظه هم آغوش تو بودم
فاصله دارد...
اشغالگر
که از فاصله ها تشکیل شده است...
هر دو آشوب می کنند...
برای همیشه با تو رفت..